حکایت
23 تیر 1395 توسط كلثوم احمدي ايواني
حکایت قلم یا کلنگ
روزی بهلول نزد قاضی بغداد نشسته بود که قلم قاضی از دستش به زمین افتاد . بهلول به قاضی گفت : جناب قاضی کلنگت افتاد آنرا از زمین بردار.
قاضی بمسخره گفت : واقعاٌ اینکه میگویند بهلول دیوانه است ، صحیح است آخر قلم است نه گلنگ
بهلول جواب داد :
مردک تو دیوانه هستی که هنوز نمیدانی احکامیکه با این قلم مینویسی خانه های مردم را خراب می کنی ، حالا خودت بگو قلم است یا کلنگ ؟؟؟
“"حکایت بعضی از مسولین “”